ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه تا دهنشو  وا میکرد آب میرفت تو دهنش نمی تونست بگه.دست کردم تو آکواریوم درش آوردم  شروع کرد از خوشحالی بالا وپایین پریدن دلم نیومد دوباره  بندازمش اون تو. انقدر بالا وپایین پرید خسته شد وخوابید دیدم بهترین موقع ست تا خوابه دوباره بندازمش تو آب............

الان چند ساعته بیدار نشده.یعنی فکر کنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده وخودشو به خواب زده!!!!!

این داستان رفتار بعضی از آدماییه که کنارمونن   دوسمون دارن   دوسشون داریم

ولی ما اونا رو نمیفهمیم وفقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو باهاشون  میکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!